بلیط هواپیما رو حدود دو میلیون و چهارصد هزار تومن (رفت از تهران به نایروبی و برگشت از زنگبار به تهران) خریدیم و دوازده نفری راهی کنیا شدیم.
توی عمان یه توقف هفت ساعته داشتیم. برای توقف های اینجوری، ضروری ترین چیز برای یه بک پکر یه زیر اندازه.
اگه رو انداز هم داشته باشه که دیگه عالیه.
یه غذای ساده دم دستی هم که از ملزوماته، چون قیمت های فرودگاه سر به فلک می کشه.
بعد از کمی گشتن توی فرودگاه و یه چرت روی صندلی ها و یه ته بندی، حوصلمون سر رفته بود و به بازی دسته جمعی هفت خبیث رو اوردیم. ساعت مثل برق تو همچین لحظاتی می گذره.
وقت حرکت بود و پنج، شیش ساعت پرواز داشتیم تا نایروبی.
وارد نایروبی شدیم، ویزاهامون که از قبل گرفته بودیم چک شد و از گیت و بازرسی ها گذشتیم و خوش و خرم داشتیم از در می رفتیم بیرون که….
جلوی در یکی از حراست فرودگاه که دید تعدادمون زیاده و لقمه چربه جلوی بچه ها رو گرفت و گفت: هی آقا (خانم) کجا کجا؟
خلاصه داستان که چی داری و چی نداری؟ یکی از بچه ها گفت پسته داریم.
یه ربعی طول کشید تا بفهمه پسته چیه.
بعدشم گفت ورود پسته به کنیا ممنوعه.
البته روی برد هم زده بود ورود مغزیجات و یه سری خوراکی ها ممنوعه.
خلاصه من در کش و قوس بودم که وارد داستان رشوه نشم و اگه راه به جایی نبردم حتی پسته ها رو تحویل بدم، که یکی از بچه ها معامله رو جوش داده بود و دیگه کاریش نمیشد کرد.
15 دلار حق ورود پسته رو دادیم و وارد شدیم.
از قبل با مدیر یه پروشگاه که قرار بود بهشون سر بزنیم و داستانش رو بعدا میگم، هماهنگ کرده بودم، که یه ون هماهنگ کنه برامون که تا هاستل ببرتمون.
یکم تاخیر داشت و ما از این فرصت استفاده کردیم و رفتیم که سیم کارت بخریم.
دو مدل سیمکارت وجود داشت. یکی سافاری کام و اون یکی هم نمی دونم چی بود اسمش.
از قبل با مشورتی که با کنیایی ها کرده بودم سافاری کام رو پیشنهاد داده بودن، ولی قیمتش 20 دلار بود و چهار برابر اون یکی قیمتش بود.
یکم دو دل شدیم ولی به مشورت های قبلیمون اعتماد کردیم و سافاری کام رو خریدیم. بچه های دیگه اون یکی سیم کارت رو خریدن.
البته روزهای بعد مخصوصا خارج از نایروبی که فقط سافاری کام خط میداد، متوجه شدیم فرق قیمت برای چی بوده.
ون اومد و سوار شدیم به مقصد هاستل.
ون کوچیک بود و جا تنگ.
حدود نیم ساعتی طول کشید تا رسیدیم به محل هاستل.
اما نکته ای که اینجا مهمه، من اسمش رو میزارم:
سندروم لحظه ورود به شهر یا کشور غریب برای اولین بار
تقریبا توی تمام شهرها، مخصوصا پایتخت هایی که برای بار اول بهشون وارد شدم، این حس رو داشتم.
از استانبول و ایروان و تفلیس بگیر تا جاکارتا و کوالالامپور و بانکوک.
از یک طرف وارد جایی جدیدی شدم که برام هیجان انگیزه.
سلام
ممنوناز سایت خوبتون
ادامه این سفرنامه کنیا رو چطور میتونم داشته باسم ؟؟
ممنون
سلام توی کانال تلگرام و توی پیجهامون گذاشتیم
Hichokooch